جدول جو
جدول جو

معنی ابن مأمون - جستجوی لغت در جدول جو

ابن مأمون
(اِ نُ مَءْ)
احمد بن علی بن هبه الله (509 -586 ه. ق.). از نسل مأمون بن هرون الرشید. نحوی و ادیب و فقیه. چندی منصب قضا رانده و در زمان مستنجد آنگاه که همه قضات محبوس گردیدند ازجمله او یازده سال در حبس بود و کتب بسیار در زندان تصنیف کرد و بزمان مستضی ٔ رهائی یافت
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ جِ)
عبدالملک بن عبدالعزیز بن عبدالله بن سلمۀ مدنی. فقیه مالکی معروف. و اجداد او اصلاً ایرانی و از مردم اصفهان بوده اند. یکی از نیاکان او اسلام آورد و عبدالعزیز پدر عبدالملک از فقهای زمان خویش بود و او نزد پدر و مالک بن انس فقه و حدیث آموخت و در پایان عمر نابینا گشت. او را با احمد بن حنبل و شافعی مباحثاتی است. گویند ابن ماجشون به غنا ولعی تمام داشت و پیوسته خنیاگری ملازم او بود. و گفته اند لقب ماجشون را که به معنی سرخ و سپید است سکینه بنت الحسین علیهم االسلام بدو داده است، و بعضی گفته اند ماجشون از کلمه شونی (= چونی) آید که ایرانیان در پرسش از حال یکدیگر گویند
لغت نامه دهخدا